مفهوم سازی واقعیت و عکاسی: خوانشی فلسفی

به گزارش وبلاگ پیشرو، خبرنگاران، لودویگ ویتگنشتاین در کتاب خودتراکتاتوس به خوانندگانش پیشنهاد می کند که ما برای خود تصاویری از حقایق می سازیم... تصویر مدلی از واقعیت است (ص. 39). ویتگنشتاین به نحوه استفاده از زبان برای دسترسی به واقعیت اشاره می کرد، اما این جمله را می توان در مورد عکاسی نیز گفت، چراکه، مانند زبان، عکاسی ( سینمایی یا ثابت) همچو پنجره ای به جهان عمل می کند.

مفهوم سازی واقعیت و عکاسی: خوانشی فلسفی

با این حال، اغلب بین یک شی و ظاهر شی در یک عکس اختلاف وجود دارد. بنابراین تصاویر و انتظارات نادرست از طریق عکاسی ایجاد می شود. این باید یک نگرانی بزرگ برای فیلسوفان باشد، زیرا تصاویر عکاسی به طور فزاینده ای به پنجره ای به واقعیت تبدیل می شوند: حتی می توان گفت که تصاویر عکس به راهی برای درک واقعیت بدل شده اند. چندین فیلسوف مفاهیم فلسفی عکس را بررسی کرده اند، اما عمدتاً بیش از حد آن را مورد انتقاد قرار داده اند.

در این مطلب بر توضیح تأثیر عکاسی بر مفهوم سازی مردم از واقعیت تمرکز خواهیم کرد.

عمل عکاسی

منطقی است که با بررسی منبع اختلاف کار را شروع کنیم: ایجاد یک عکس. ساختار فیزیکی یک دوربین لزوماً تصویری را که ثبت کرده، مخدوش می کند. با این حال، عکس معنا یا اهمیت خود را دریافت می کند، یعنی آنچه که عکاس قصد دارد تصویر را بگوید یا ارتباط برقرار کند، از طریق فعال کردن همین مکانیسم بیان می کند. معنی همان دلیلی است که یک عکس با آن گرفته می شود، بنابراین باید در نظر بگیریم که یک عکس چگونه معنای خود را دریافت می کند. خوشبختانه، می توان برای راهنمایی به ژاک دریدا مراجعه کرد.

دریدا مفهوم قدرت آرکونتیک را در این رابطه پیشنهاد می کند: قدرت آرکون ها، گروهی از مردم که مسئولیت حفظ قوانین و اسناد یونان باستان را بر عهده داشتند. وی در این باره می نویسد: آرکون ها اول از همه حافظ اسناد هستند... آن ها قدرت تفسیر بایگانی ها را دارند... این اسناد در واقع قانون را بیان می کنند: آنها قانون را به یاد می آورند و قانون را فرا می گیرند یا تحمیل می کنند.

به عبارت دیگر، کسانی که اطلاعات را در اختیار دارند، می توانند آن را تفسیر کنند. اطلاعاتی که یک دوربین با آن سروکار دارد ظاهر واقعیت فیزیکی است. ممکن است کسی وسوسه شود که بگوید این درک کننده عکس است که اطلاعات عکاسی را تفسیر می کند، اما این تصور بسیار ساده انگارانه و نادرست است. به این معنا که بیننده ممکن است عکس را از طریق تجربه خود از آن تفسیر کند، اما این بدان معنا نیست که این اوست که به عکس معنی می دهد.

تصویری که باید از طریق بیننده تفسیر شود، خود یک تفسیر است که تا حدی با اراده عکاس و تا حدی از طریق مشخصات فنی دوربین ساخته شده است. یعنی یک عکس فقط حاصل دستکاری عکاس نیست، بلکه از طریق خود دوربین نیز مشروط شده است.

یک دوربین دارای محدودیت های تکنولوژیکی خاصی است که از رابطه بدون واسطه یا تحریف نشده تصویر با واقعیت جلوگیری می کند. برای مثال، دوربین به نور خاصی نیاز دارد. باید در یک زاویه مشخص باشد. باید روی یک شی تمرکز کند. به طور خلاصه، دوربین جسمی را که می بیند از طریق ماهیت مکانیکی اش ثبت می کند و بنابراین تصویری که حاصل می شود واقعیت نیست، بلکه واقعیتی است که از طریق دوربین دیده می شود.

این محدودیت های فنی به خودی خود اهمیت چندانی ندارند: اما عکاس باید حواسش به آن ها باشد و او مجبور است از دوربین به گونه ای استفاده کند که بتواند بر این محدودیت ها غلبه یا از آن استفاده کند. این باعث تحریف بیشتر آن چیزی می شود که دوربین ضبط می کند.

باید توجه داشت که محدودیت های عکاسی اغلب به جنبه های عمدی عکس ها تبدیل می شوند، زیرا عکاس از این محدودیت ها برای تفسیر واقعیت آن طور که می خواهد استفاده می کند - با نشان دادن یک جسم خارج از فوکوس، یا با گرفتن عکس از یک چیز در نور کافی که تیره تر از آنچه هست به نظر می رسد یا از طریق فتوشاپ و غیره. او می تواند دوربین را وادار کند که یک شی را به گونه ای ضبط کند که باعث شود آن شی به شیوه ای خاص خود را درک کند، در حالی که آن شی انسان است. تحریف یا محدودیت در درک ما از واقعیت بیشتر از طریق آنچه که عکاس برای عکاسی مهم تلقی می کند و نتیجاتا درک ما برای ما نیز اهمیت می یابد، رخ می دهد.

اشتباه است که بگوییم دوربین یا عکاس آرکون بوده است - چیزی که معنای عکس را تأیید می کند. درعوض، هم عکاس و هم دوربین متقابلاً اطلاعات بصری واقعیت را تحریف می کنند و با هم آرکون را تشکیل می دهند.

عکسی که حاصل تغییرات مکانیکی اطلاعات بصری واقعی بوده، تنها دارای واقعیت آنامورفیک است. این بدان معناست که واقعیت عکاسی شده فقط در یک زمینه خاص وجود دارد: فقط زمانی که از این زاویه، در این نور و غیره مشاهده شود. این چیزی نو، هیجان انگیز، تنوع در یک موضوع آشنا است، بنابراین تصاویر مطلوب هستند و تخیل بیننده را جذب می کنند. این مورد هم برای تصاویر دافعه و هم برای تصاویر اغوا کننده است.

منبع:

https://philosophynow.org/issues/80/Warning-The-Objects-in-the-Photograph-are-not-as-Real-as-they-Appear

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "مفهوم سازی واقعیت و عکاسی: خوانشی فلسفی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مفهوم سازی واقعیت و عکاسی: خوانشی فلسفی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید